روزي روزگاري
تنهايك برگ مانده بود درخت گفت:منتظرت ميمانم برگ گفت:تابهارخداحافظ بهارشد ولي درخت ميان آن همه برگ دوستش را فراموش كرده بود . . . دلم براي خودم سوخت وقتي شماصدايم كردي . . . كاش به جاي اينكه دستي بالاي دست بود دستي توي دست بود . . . وقتي مي شكنم خوب تماشا كن شايد روزي به دنبال تيكه هايم بگردي
ادامه مطلب ... صفحه قبل 1 صفحه بعد موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |